-------- { ✿❀✿ } --------
════════════════
گر تو به سفر شدی نگارا ! شاید
ماهی و مَه از سفر شدن نآساید
از کاهش و از فزایشت عیبی نیست
مه گاه بکاهد و گهی افزاید
────────────────
چون بند تو بنده را همی پند بُود
در بند تو بندهی تو خرسند بود
لیکن پایش چه درخور بند بود ؟
ور نیز بُود ، غایت آن چند بود ؟
────────────────
گر صبر کنم عمر همی باد شود
ور ناله کنم عدو همی شاد شود
شادیّ عدو نجویم و صبر کنم
شاید که فلک در این میان راد شود
────────────────
تا این دل من تو را خریدار آمد
در دست بلا و غم گرفتار آمد
نزد تو ، تن عزیز من خوار آمد
چونین که تویی ، با تو مرا کار آمد
────────────────
مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ ، نه زلف غالیه بوی تو بود
هرچند شبی سیهتر از موی تو بود
امّید به آفتاب چون روی تو بود
═══════ * ═══════
گر تو به سفر شدی نگارا ! شاید
ماهی و مَه از سفر شدن نآساید
از کاهش و از فزایشت عیبی نیست
مه گاه بکاهد و گهی افزاید
────────────────
چون بند تو بنده را همی پند بُود
در بند تو بندهی تو خرسند بود
لیکن پایش چه درخور بند بود ؟
ور نیز بُود ، غایت آن چند بود ؟
────────────────
گر صبر کنم عمر همی باد شود
ور ناله کنم عدو همی شاد شود
شادیّ عدو نجویم و صبر کنم
شاید که فلک در این میان راد شود
────────────────
تا این دل من تو را خریدار آمد
در دست بلا و غم گرفتار آمد
نزد تو ، تن عزیز من خوار آمد
چونین که تویی ، با تو مرا کار آمد
────────────────
مونس همه شب خیال دلجوی تو بود
در چنگ ، نه زلف غالیه بوی تو بود
هرچند شبی سیهتر از موی تو بود
امّید به آفتاب چون روی تو بود
═══════ * ═══════
❖ #مسعود_سعد_سلمان